زندگی چشمهی لذت است. اما آنجا که فرومایه نیز آب مینوشد، چاهها همه زهرآگیناند.
من دوستار پاکیهایام. باری خوش نمیدارم دیدار پوزههای گشاده به نیشخند را و تشنگی ناپاکان را.
آنان در چاه نگاه انداختهاند و اکنون لبخند نفرتانگیزشان از ته چاه به سوی من بَرمیتابد.
آب مقدس را با شهوتبارگی خویش زهرآلود کردهاند و چون رویاهای پلیدشان را «لذت» نامیدند، واژهها را نیز به زهر آلودند.
از کتاب چنین گفت زرتشت
شاهکار نیچه