تجربیات و افکار من در زندگی

تجربیات و افکار من در زندگی

دوست دارم زندگی رو...
تجربیات و افکار من در زندگی

تجربیات و افکار من در زندگی

دوست دارم زندگی رو...

الهه مهربانی

دیروز رفته بودیم خونه خواهر مادر بزرگم. از پاکدلی و خوش قلبی این بانو هرچه بگم کم گفته ام. هربار که من ایشون رو میبینم توی این معما میمونم که چطور ممکنه کسی تا این حد مهربون و مردم دار باشه؟ اصلا چطور ممکنه این همه صفات خوب در یک فرد جمع بشه؟ من توی این 28 سال عمرم تا بحال  ندیدم کسی مثل او دارای  قلبی پر از عطوفت و مهربانی باشه. از بس که این خانم خونگرم، مهمان نواز، خوشرو، نجیب، خوش سیما، پراز موج و انرژی مثبت، با وقار، با محبت، فداکار، بخشنده،  خوش رفتار و شاید هزار جور صفت خوب دیگه است که من از بیان آنها عاجزم‌ . پیش خودم میگم خدایا ای کاش هیچ وقت مرگ به سراغ اینچنین آدمایی نمیومد تا زمین پر از چنین آدمایی میشد که شاید آنوقت  بشریت رنگ خوشبختی میدید. با دیدن همچین آدمایی کلی به زندگی امیدوار میشم و کلی موج مثبت دریافت میکنم و نه تنها فلسفه پوچی برایم کاملا بی معنا میشه بلکه معنای زندگی ام را در محبت می یابم. چنین آدمانی در این عصر چقدر کمیابن واقعا و چقدر ما به اینجور زنانی نیاز داریم. پیش خودم فکر میکنم میگم حالا که از مرگ و نیستی گریزی نیست ای کاش میشد از روی شخصیت ایشون یک فیلم یا کتاب مشهور ساخت تا شاید این کاراکتر الگوی بعضی از افراد جامعه قرار گیرد و خوبی های این بانوی مهربان به دست فراموشی سپرده نشود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد